کد مطلب:313342 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:303

صبر و مظلومیت امیرالمؤمنین علی
رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: علی جان، خداوند تبارك و تعالی به من وحی فرستاده تا فضایل و مناقب ترا بازگو نمایم و من هم این كار را كردم و آنچه به آن امر شده بودم ابلاغ نمودم. علی جان، بدان كه بعد از من آنهایی كه كینه ی ترا در دل مخفی كرده اند



[ صفحه 45]



كینه هاشان را ظاهر خواهند ساخت، كه لعنت خدا و هر لعن كننده بر آنها باد. سپس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم شروع به گریستن كرد، عرض كردند: چرا اشك می ریزید؟! فرمود:

«أخبرنی جبرائیل علیه السلام أنهم یظلمونه و یمنعونه حقه و یقاتلونه و یقتلون ولده و یظلمونهم بعده» [1] .

جبرئیل علیه السلام به من خبر داده كه این مردم به او ظلم می كنند و حقش را غصب می نمایند، با او می جنگند و فرزندش را می كشند و بعد از او به فرزندانش نیز ظلم می كنند [2] .

دیگر بار هنگام مرگ فرمود:

«یا علی أنت المظلوم بعدی، و أنا خصم لمن أنت خصمه یوم القیامة».

ای علی، تو مظلوم بعد از من هستی و من تا روز قیامت هر كه را تو با او دشمن هستی دشمنم.

امام هادی علیه السلام در كنار مرقد شریف مولا امیرالمؤمنین علیه السلام عرض می كند:

«السلام علیك یا ولی الله، أشهد أنك أول مظلوم و أول من غصب حقه، صبرت و احتسبت حتی أتاك الیقین» [3] .

سلام و درود بر تو ای ولی خدا، شهادت می دهم كه تو اولین مظلوم و اولین كسی هستی كه حقش غصب شد و تا هنگامه ی مرگ، برای خدا، بر همه ی سختیها و مصیبتها صبر كردی.

سلیم بن قیس می گوید: علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود: همراه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از بعضی راههای مدینه می گذشتیم، به باغی رسیدیم، عرض كردم: یا رسول الله، چه باغ زیبایی! فرمود: چه زیباست! در بهشت زیباتر از اینها برای توست. به باغ دیگری رسیدیم، گفتم: یا رسول الله، چه باغ زیبایی است! فرمود: چه زیباست، و زیباتر از اینها برای تو در بهشت است. بدین گونه، از هفت باغ گذشتیم و همواره من می گفتم چه زیباست، او هم می فرمود: زیباتر از اینها برای تو در بهشت هست. وقتی راهمان خلوت شد، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم مرا در آغوش گرفته و در حال گریه ناله ای زد و فرمود:



[ صفحه 46]



پدرم فدای «شهید تنها». عرض كردم: یا رسول الله، چرا گریه می كنی؟ فرمود: از كینه هایی كه در دل اقوامی است كه بعد از من آن را ظاهر می كنند؛ كینه های جنگ بدر و پی آوردهای جنگ احد. پرسیدم: آیا دینم سالم خواهد ماند؟ فرمود: دینت در سلامت خواهد بود [4] .

بعد از داستان ننگین سقیفه ی بنی ساعده و غصب خلافت، امیرالمؤمنین علی علیه السلام خانه نشینی را برگزید و مشغول جمع آوری و ترتیب قرآن شد و از خانه خارج نشد تا آن را جمع آوری نمود، قرآنی كه به صورت اوراق پراكنده بود. همه ی آن را، اعم از آنچه نازل شده بود و آنچه قابل تأویل بود و ناسخ و منسوخ را جمع آوری كرد و آنها را با دست خویش نوشت.

در حالی كه مردم با ابوبكر در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نشسته بودند، از منزل خارج شد و در جمع مردم به آواز بلند فرمود: ای مردم، من بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مشغول جمع آوری قرآن بودم و شما می دانید كه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود من می روم و دو چیز گرانبها و ارزشمند در میان شما می گذارم و آن دو، كتاب خدا و عترت و اهل بیت منند؛ این هر دو از هم جدا نمی شوند تا روزی كه در لب حوض كوثر بر من وارد شوند. اینك قرآن گردآوری شده و همراه عترت و اهل بیت او در برابر شمایند، عمر گفت: برگرد و قرآن را نیز همراه خویش بردار و روانه شو و آن را از خویش جدا مكن، كه ما احتیاجی به تو و قرآنت نداریم!

امیرالمؤمنین به خانه مراجعت نمود، و در محل عبادت خویش بنشست و قرآن را در دامن خود نهاد و شروع كرد به تلاوت و اشك از چشمهای نازنینش جاری بود. در این هنگام عقیل بن ابی طالب علیهماالسلام، برادر حضرت، وارد شد و گفت: برادر چرا گریه می كنی، چه اتفاقی افتاده؟! خدا چشمانت را گریان نبیند! فرمود: می گریم به خاطر آنكه این مردم گمراه شدند، اگر از حال من سؤال كنی می گویم در حوادث روزگار صبر می كنم، خیلی برایم گران است كه خود را شكسته حال و دشمنانم را شاد یابم و دوستان من در اذیت و آزار واقع گردند [5] .



[ صفحه 47]



امام احمد بن حنبل نقل می كند: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «علی مع الحق و الحق مع علی، اللهم أدر الحق معه حیث دار».

علی با حق است و حق با علی است، خداوندا، حق را بگردان آن جا كه علی می گردد [6] .

از شادروان سید محمد حسین شهریار، شاعر زبردست و دل آگاه معاصر، بشنویم:



علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

كه به ما سوی فكندی همه سایه ی هما را



دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را



به خدا كه در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سرچشمه ی بقا را



مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ما سوی را



برو ای گدای مسكین در خانه ی علی زن

كه نگین پادشاهی دهد از كرم گدا را



بجز از علی كه گوید به پسر كه قاتل من

چو اسیر تست اكنون به اسیر كن مدارا



بجز از علی كه آرد پسری ابوالعجائب

كه علم كند به عالم شهدای كربلا را



چو به دوست عهد بندد ز میان پاكبازان

چو علی كه می تواند كه به سر برد وفا را



نه خدا توانمش خواند، نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملك لافتی را



به دو چشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت

كه ز كوی او غباری به من آر، توتیا را



به امید آنكه شاید برسد به خاكپایت

چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را



چو تویی قضا بگردان به دعای مستمندان

كه ز جان ما بگردان ره آفت قضا را



چه زنم چو نای هر دم ز نوای شوق او دم

كه لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را



«همه شب در این امیدم كه نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»



ز نوای مرغ یا حق بشنو كه در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا



زمانی هم كه حضرت، بر مسند خلافت ظاهری تكیه زد، همه ی مساعیش صرف مبارزه با بدعتها و انحرافات گشت و بالأخره نیز در صبح روز 19 رمضان سال 40 هجری قمری در مسجد كوفه هنگام نماز به دست شقی ترین خلق، ابن ملجم مرادی لعنة الله علیه، ضربتی خورده و در شب 21 همان ماه به شهادت رسید.



[ صفحه 48]




[1] بحار: ج 28 صفحه ي 45.

[2] بحار: ج 28 صفحه ي 45.

[3] بحار: ج 100 صفحه ي 265.

[4] اسرار آل محمد صلي الله عليه و آله و سلم: صفحه ي 21.

[5] بيت الأحزان: صفحه ي 159 (پايان قسمت اقتباس شده از كتاب آقاي سيد كاظم ارفع).

[6] اصول عقايد: صفحه ي 524، سيد عبدالرضا حجازي، به نقل از كتاب غاية المرام: صفحه ي 539 و سفينة البحار: ج 1 صفحه ي 289.